دولت بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی و سیاسی، نقش اساسی در شکلدهی به ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یک کشور ایفا میکند. در مفهومی ساده، دولت مجموعهای از نهادها و ساختارهایی است که برای ایجاد نظم، حفظ امنیت و رفاه عمومی، و اجرای قوانین و سیاستها در یک جامعه فعالیت میکنند. با این حال، آنچه که دولتها را از یکدیگر متمایز میکند، نوع رابطهای است که با مردم برقرار میکنند و نحوه مدیریت منابع و قدرت در درون جامعه.
در ایران، یکی از ویژگیهای برجستهای که در طول تاریخ مشاهده میشود، "جامعه کوتاهمدت" است. این مفهوم که توسط همایون کاتوزیان مطرح شد، به این اشاره دارد که در ایران، تصمیمات سیاسی و اقتصادی اغلب بر اساس نیازهای فوری و کوتاهمدت گرفته میشود و برنامهریزی برای آینده و توسعه بلندمدت کمتر مورد توجه قرار میگیرد. این ویژگی از گذشتههای دور تا به امروز در ساختار حکومتی ایران مشاهده میشود و مانع از شکلگیری توسعه پایدار در این کشور شده است.
جامعه کوتاهمدت در ایران پیامدهای منفی زیادی به همراه داشته است:
عدم توسعه پایدار: به دلیل نبود برنامهریزی بلندمدت، ایران نتوانسته است به توسعه پایدار در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست یابد.
بیاعتمادی عمومی: مردم به دلیل تجربههای مکرر از تغییرات ناگهانی و بدون برنامه، به حکومتها بیاعتماد شدهاند. این بیاعتمادی به نارضایتیهای عمومی و بحرانهای اجتماعی منجر شده است.
فقدان امنیت اجتماعی و اقتصادی: جامعهای که بیشتر بر نیازهای فوری متمرکز است، معمولاً در تأمین امنیت اجتماعی و اقتصادی برای آینده دچار مشکل میشود. این امر باعث میشود که مردم احساس امنیت نداشته باشند و به دنبال مهاجرت یا تغییرات اساسی در جامعه باشند.
در این میان، توتالیتاریسم بهعنوان یک شکل افراطی از حکمرانی، نه تنها آزادیهای فردی و اجتماعی را زیر سؤال میبرد، بلکه بهطور مستقیم مانع از توسعه پایدار و مشارکت مردم در فرآیند تصمیمگیری میشود. توتالیتاریسم، با تمرکز تمام قدرت در دست یک نفر یا گروه، بهجای تقویت نهادهای مدنی و حمایت از حقوق فردی، آزادیها را سرکوب میکند و جامعه را به یک سیستم بسته و غیرقابل تغییر تبدیل میکند.
در چنین حکومتی، تمامی تصمیمات از بالا به پایین اعمال میشود و مردم هیچ نقشی در تصمیمگیریها ندارند. این نوع حکمرانی نهتنها آزادیهای فردی را از مردم میگیرد، بلکه باعث میشود که جامعه نتواند به سمت پیشرفت و توسعه حرکت کند. بهویژه در جوامعی مانند ایران، که ویژگیهای جامعه کوتاهمدت در آن بارز است، توتالیتاریسم میتواند به یکی از بزرگترین موانع برای رسیدن به توسعه پایدار تبدیل شود.
توتالیتاریسم بهجای اینکه به دنبال بهبود وضعیت مردم باشد، در پی حفظ قدرت خود است و در این راه، حقوق و آزادیهای مردم را فدای منافع خود میکند. این حکومتها بهجای توجه به نیازهای بلندمدت و اساسی مردم، تنها به دنبال حل مشکلات فوری و حفظ سلطه خود هستند. نتیجه این امر، نارضایتی عمومی، بحرانهای اجتماعی و در نهایت، سقوط نظامهای توتالیتر است.
در نهایت، برای اینکه ایران بتواند به توسعه پایدار دست یابد و از وضعیت جامعه کوتاهمدت خارج شود، باید به سمت حکومتی حرکت کند که به آزادیهای فردی و اجتماعی احترام بگذارد و به مردم این امکان را بدهد تا در تصمیمات سیاسی و اقتصادی کشور مشارکت کنند. تنها در چنین شرایطی است که ایران میتواند از وابستگی به تصمیمات آنی و کوتاهمدت رهایی یابد و به سمت آیندهای روشن و پایدار حرکت کند. در غیر این صورت، هر نوع حکومتی که بهویژه اگر توتالیتر باشد، تنها به تداوم مشکلات موجود و سرکوب آزادیها خواهد انجامید.